امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lay On

American: ˈleɪˈɑːn British: leɪɒn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb
تدارک دیدن، تهیه کردن، آماده کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
phrasal verb
پخش کردن، توزیع کردن، تقسیم کردن
phrasal verb
حمله کردن، یورش بردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lay on

  1. phrasal verb Provide (food or drinks) for free
  1. phrasal verb Repeatedly say (particular things)

ارجاع به لغت lay on

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lay on» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lay on

لغات نزدیک lay on

پیشنهاد بهبود معانی